مذاکراتِ نمایشی دیگر برای ایران جذاب نیست
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - حلقه نخست و مشاورین امین رهبر ایران غالبا افراد معقول، معتدل و منصفی هستند. احساسی نظر نمی دهند و تصمیم نمی گیرند.
- به تاریخ 19 اردیبهشت سال 97، دونالد ترامپ همراه با وزیرِ خارجه ی ضد ایرانی اش، مایک پمپئو و معاونش مایک پنس در کاخ سفید نهارش را خورد و ساعتی بعد متبخترانه در مقابل رسانه ها اعلام کرد که ایران "پیش قراول ناامنی در جهان" است و توافق هسته ای (برجام) را یک "توافقِ فاجعه بار و پوسیده" نامید که هرگز نباید منعقد می شد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنرانی ای که یازده دقیقه و ده ثانیه طول کشید، سیمای دهشتناکی از ایران ارائه داد. او تهران را متهم کرد به حمله به سفارتخانه های آمریکا در نقاط مختلف جهان، کمک به گروههای تروریستی و شبه نظامی در منطقه، تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای، حکمرانی دیکتاتورمآبانه و ...
چند دقیقه بعد، ترامپ وقتی که "جان بولتن" مشاورِ جنگ طلب اش هم در سالن حضور داشت، طی یک "فرمان ریاست جمهوری" از توافق هسته ای میان ایران و شش قدرت جهانی خارج شد و اینگونه ایران و متحدانش را شوکه کرد.
رئیس جمهور وقتِ ایران، حسن روحانی، بهمراه مردی که مدعی "بلد بودن زبان دنیا" و زبانِ فریبکارانه ی فرنگی هاست، پیش تر، تا حدی پیش بینی کرده بودند که با آمدن ترامپ شرایط آنگونه که مطلوب تهران باشد نخواهد بود اما هرگز تصور نمی کردند که اینچنین توسط طرف آمریکایی "رو دست" بخورند.
حسن روحانی برای اینکه کمی از دردِ اعتمادِ بیش از حد و شاید نسنجیده اش به آمریکایی ها کم کند اظهار داشت: "خوشحال هستم که یک موجودِ مزاحم از برجام خارج شده است. ". البته حسن روحانی خوب می دانست که این "موجود مزاحم" و این کشورِ مشکل ساز برای ایران یعنی آمریکا، همان کشوری است که "قبله" ی بسیاری از دوستان و هم کیشانش است و یارانش به وقتِ دیدنِ صحنه ی قرار گرفتن وزیر خارجه ایران، محمد جواد ظریف، در کنار وزیر خارجه آمریکا و وزرای خارجه دول اروپایی به هنگام نهایی شدنِ توافقِ برجام در شهرِ وین، چقدر ذوق کرده بودند.
وزیر خارجه وقت ایران که گفته بود "امضای جان کری تضمین است"، بیشتر از همه می فهمید که آمریکایی ها چه نامردی و بدعهدی بزرگی کرده اند اما برای اینکه رئیس اش را ناامید نکند، وعده ی عمل به توافق و همراهی توسطِ شرکای اروپایی امضا کننده ی برجام را داده بود که آن هم "پوچ" از آب در آمد.
بد نیست یادآوری کنیم که علی ربیعی، سخنگوی دولتِ روحانی، در همان ایام و مدتی بعد از خروج آمریکا از برجام، با اصحاب رسانه های داخلی و خبرنگاران خارجی مقیم و غیر مقیم جلساتِ "غیر رسمی و خصوصی" برگزار می کرد و با حضور یک کارشناس و استاد دانشگاه (د. ح) که اتفاقا سخت ارادتمند به نظاماتِ غربی بود، بدنبال تبیین این مطلب بود که اگر ترامپ رای نمی آورد ما به یک نتیجه صد در صد مقبول می رسیدیم. بر این باور بودند که با این "حماقت" ترامپ ما توانستیم بین آمریکا و غرب شکاف ایجاد کنیم!
بخش جالب داستانِ این جلسات این بود که در توجیه شکست توافق و در راستای مقصر دانستن ترامپ در این شکست، تعابیر تند و عجیبی را درباره او در آن جلسات بکار می برند. اینکه ترامپ یک "مجنون و یک بیمار روانی" است، اینکه او بجای اینکه در بیمارستان روانی بستری باشد در کاخ سفید حضور دارد و ...
آنچه که در آن مقطع شگفت انگیز بود این بود که با توجه به بدعهدی آمریکایی ها در موضوع برجام و مایوس شدنِ دولتِ اصلاح طلبان (حسن روحانی) از وعده های غرب و بی فایده خواندنِ مذاکره مجدد با آمریکا، بدنه اصلی جریانِ اصلاح طلبِ شیفته ی غرب، بجای "یقه گیری" از آمریکا بخاطر به سُخره گرفتن ماهها تلاشِ دیپلمات های دولت اصلاح طلبان برای به سرانجام رساندن آن توافق، همچنان بدنبال مقصر جلوه دادنِ جریاناتی در داخلِ ایران و تطهیر آمریکا به اشکال مختلف بودند.
این جریانِ طرفدار غرب، سخنان تند رهبر عالی ایران بر ضدِ سیاست های آمریکا و متحدانش و عدم پذیرش رژیم اسرائیل بعنوان یک دولت رسمی توسط تهران را دلیل خشم آمریکا و خروج از توافق می دانستند. تا مدتها هم نوشتنِ شعار ضد اسرائیلی بر روی موشک ها را دلیل به هم خوردن توافق هسته ای اعلام می کردند!
اکنون ما شاهد حضور دوباره دونالد ترامپ در پست ریاست جمهوری آمریکا هستیم، همان فردی که دولتِ اصلاح طلبان از آن بعنوان "دیوانه و روانی" نام می بُرد و مذاکره با چنین فردِ "مزاحم" را "وقت تلف کردن" می خواند. آنچه که امروز شگفت انگیز است، این است که در روزهای اخیر، تحرکاتِ این جبهه مدافع غرب و ضد روس و چین در ایران برای ترغیب مذاکره مستقیم با آمریکا بی هیچ پیش شرطی فزونی یافته است. آیا به زعم طیفِ اصلاح طلب، دونالد ترامپ طی سالهای قبل، توسط روانپزشکانِ کشورش درمان شده است و آنها با رویکرد و پیشنهادهای عملی و تضمین شده ی جدید و معقولی در عمان روبرو خواهند شد؟
و باز هم مذاکره ...
شواهد حاکی از این است که طرفِ آمریکایی و غربی در همه دوره های ریاست جمهوری روسای جمهور ایران درخواست مذاکره در موضوع هسته ای و حل دیگر مناقشات فی مابین داده بودند و رهبر عالی ایران، آیت الله خامنه ای با توجه به داشتن بعضی ملاحظات و مخالفت ها اما در نهایت مانع گفتگو و تعامل منطقی و عزتمندانه نشدند و این فرصت را به دولت های مختلف دادند تا مسیر مذاکره را هم امتحان کنند.
در جدیدترین اتفاق و در تاریخ 17 اسفند 1403، رئیس جمهور جدید آمریکا، نامه ای برای آیت الله خامنه ای نوشتند و درخواست مذاکره کرده اند. اکنون این امکان به دولت آقای پزشکیان داده شد تا پیرو این درخواست رسمی، با طرفِ آمریکایی وارد مذاکره مشروط شود. یک دلیلِ موافقتِ رهبری برای سفر آقای عراقچی به عمان، با توجه به اینکه پیشتر اذعان داشتند که "مذاکره با آمریکا عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست" می تواند بستن دهان کسانی باشد که به دنبال بهانه برای ضدیت با جمهوری اسلامی با این ادعا هستند که اگر رهبر ایران با مذاکره مخالفت نمی کرد، خصومتِ پنج دهه ای ایران و آمریکا خاتمه می یافت و ایران تبدیل به یک کشور توسعه یافته می شد و ...
هنوز هیچ منبع رسمی در ایران، بطور دقیق چیزی درباره محتوای نامه ترامپ به رهبر ایران نگفته است. شاید بر خلافِ ادعای آمریکایی ها و آنچه در رسانه های غربی منعکس می شود، پیام ترامپ به آیت الله خامنه ای، ملتمسانه و دارای شرایط مطلوب تهران بوده که رهبر ایران حاضر شده تا چنین مجوزی را برای دولت پزشکیان مبنی بر مذاکره با آمریکا صادر نماید.
رهبرِ کشوری که خود را "کدخدای" جهان می نامد، درخواستی رسمی به ایران می دهد و ادعا می کند که می خواهد با گفتگو مناقشات فی مابین دو کشور را حل کند. درست است که چنین درخواست هایی را پیشتر هم داده و هر بار بد عهدی کرده است اما طرفِ ایرانی اکنون متوجه بازی طرفِ مقابل در این مقطع، برای خلقِ "شکافِ اجتماعی و سیاسی" در داخل کشورش شده است و نمی خواهد بهانه ای به دست مخالفین اش با رد مذاکره بدهد.
حلقه نخست و مشاورین امین رهبر ایران غالبا افراد معقول، معتدل و منصفی هستند. احساسی نظر نمی دهند و تصمیم نمی گیرند. بدون حساب و کتاب حرف نمی زنند و اقدام نمی کنن و این رویکرد و این تیم بی شک به تصمیمات رهبری خاصه در موضوع مذاکره با آمریکا قدرت بیشتری می بخشد.
باید توجه داشته باشیم که تمام حملاتی که آمریکا در 3-4 دهه اخیر در منطقه غرب آسیا داشته است، جنگ با کشورهای کاملا ضعیف شده و فاقد تجهیزات کامل و به روز نظامی بوده است. کشورهایی چون افغانستان، عراق، لیبی، و الان هم یمن. به باور ایرانیان، تهدید نظامی آمریکا بر علیه ایران یک بازی رسانه ای برای امتیاز گیری در مذاکرات پیش رو است و نمی تواند این تهدید محقق شود چون آمریکایی خودشان هم می دانند که ایرانِ سال 2025 میلادی، کشور سهلی برای اِشغال و یا آسیب رساندن بدون پرداخت هزینه سنگین در مقابل نیست.
ترامپ رهبر آزموده نشده ای نیست. او در دور اول ریاست جمهوری اش که حلقه نخست اش جنگ طلبان ضد ایرانی مشهوری چون مایک پمپئو، جان بولتون و … بودند، جرات نکرد به ایران حمله کند، چطور اکنون که همراهی دولتمردان داخل آمریکا برای حمله نظامی به ایران به مراتب کمتر از قبل است چنین تصمیمی دار؟
در عمان دو تیم ایران و آمریکا بطور غیر مستقیم درباره موضع هسته ای و شاید دیگر موضوعات گفتگو خواهند کرد. این گفتگو آغاز یک مسیر شاید طولانی تر برای حل مشکلاتِ بینِ دو کشور باشد. هر چند، دهه هاست که ارتباط بین ایران و آمریکا توسط اسرائیلی ها به گروگان گرفته شده است و گویا این فیلُ بزرگ، اختیارش را به دستِ این موشِ کوچک برای اتخاذ هر تصمیم مهم در منطقه غرب آسیا داده است.
رضا گنجی
کارشناس سیاسی
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1402175/