کارشناس آمریکایی: باید به شکست کمپین فشار حداکثری علیه ایران اعتراف کنیم
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - گروه دیپلماتیک – آفتاب نو«آمریکا که با واقعیت گریزناپذیر فرسودگی بیش از حد و منابع محدود روبهروست باید توهم حفظ قدرت مطلق را کنار بگذارد و خویشتنداری استراتژیک پیشه کند.» این را اندرو لاتهام استاد روابط بینالملل کالج مکالستر آمریکا در تارنمای fortyfive.com نوشته است.
در این یادداشت با عنوان «سیاست خارجی آمریکا: گمشده در دوران چندقطبی جدید جهانی» آمده است:
ما در ویرانههای دنیایی از فرضیات شکست خورده استراتژیک زندگی میکنیم.
واقعیت این است که نظم جهانی تحت رهبری آمریکا نه فرسوده، که متلاشی شده و کاملاً به خطا رفته است. راهبردهای کلانی که در اتاقهای فکر و سازمانهای فدرال آمریک تدوین شدهاند، اکنون در سراسر جهانی پراکندهاند که دیگر بر اساس قوانین دیروز بازی نمیکند. بحران واقعی در امور بینالملل امروز نه اوکراین، نه تایوان و نه دریای سرخ است. بلکه این است که معماری ژئوپلیتیکی که واشنگتن 30 سال برای حفظ آن تلاش کرده، فروپاشیده است و نهاد سیاست خارجی آمریکا هنوز به این واقعیت پی نبرده است. چندقطبی بودن یک پیشبینی درباره آینده نیست بلکه همان چیزی است که امروز در حال وقوع است. اما واشنگتن همچنان طوری صحبت میکند که گویی در حال مدیریت یک نظم مبتنی بر قواعد است. اما در واقعیت، ما در حال مذاکره بر سر دنیای پس از آمریکا هستیم. خطر واقعی نه چین، نه روسیه و نه ایران است. بلکه عدم تطابق فزاینده بین تعهدات و ظرفیتهای آمریکاست. ما (آمریکاییها) در تلاشیم تا در سه جبهه بجنگیم، به هر متحدی اطمینان دهیم، هر رقیبی را بازداریم، هر کشور سرکشی را تحریم کنیم و همچنان باور داریم که مرکز ثقل جهانی هستیم. این استراتژی نیست. این گرفتاری در توهمات بزرگ است. پایان عصر تک قطبی عصر تکقطبی علاوه بر تغییرات تعاملات بین المللی، که از سوی مردم آمریکا به پایان رسید. رایدهندگان آمریکایی درگیریهای خارجی کمتری میخواهند. آنها توافقهای تجاری میخواهند که به نفعشان باشد. آنها رهبرانی میخواهند که تفاوت بین منافع حیاتی و اقدامات خودنمایانه را بدانند. به عبارت دیگر، آنها چیزی را میخواهند که واشنگتن از تن دادن به آن امتناع میکند: خویشتنداری. خویشتنداری تنها چارچوب استراتژیکی است که جهان را آنگونه که هست میپذیرد: متلاشی، بیثبات و چندقطبی. این چارچوب تشخیص میدهد که هر جنگی جنگ آمریکا نیست، هر متحدی ارزش هزینه را ندارد. بایدهای آمریکا در سیاست خارجی اندرو لاتهام استاد روابط بینالملل کالج مکالستر آمریکا در ادامه با اشاره به لزوم تغییرات بنیادین در سیاست خارجی واشنگتن مینویسد:
در جنگ اوکراین، خویشتنداری آمریکا به معنای قطع کمک به کییف نیست. بلکه به معنای تشخیص این است که روسیه به آن شکلی که تندروها در غرب تصور میکنند شکست نخواهد خورد پس هدف ما باید پایان فوری جنگ با در نظر گرفتن واقعیتها باشد. در خاورمیانه، خویشتنداری به معنای تسلیم شدن در برابر ایران نیست. بلکه به معنای اعتراف به این است که کمپین فشار حداکثری ما نتیجهای معکوس آنچه وعده داده بود به بار آورده است. در خاورمیانه، واشنگتن باید تصمیم بگیرید که حضور نظامیاش در منطقه برای دفاع از منافع حیاتی آمریکا است یا دفاع از توهم قدرت مطلق بودن آمریکا. سپس به چین میرسیم. روایت رقابت قدرتهای بزرگ همه چیز را در برگرفته از رقابت بر سر نیمههادیها گرفته تا گشتهای دریایی. اما آمریکا باید بپذیرد که این جنگ سرد 2 نیست. چین نمیخواهد یک ایدئولوژی جهانی را تحمیل کند. این کشور میخواهد حاشیه خود را امن کند، قوانین منطقهای را بازنویسی کند. رابطه واشنگتن با پکن صلح نیست اما جنگ هم نیست. خطر در این است که هر اقدام چین را هستیگرایانه و هر صحنهای را تعیینکننده تلقی کنیم. این مسیر به واکنش بیش از حد کاخ سفید، اشتباه محاسباتی و احتمالاً جنگ منتهی میشود. و این حقیقت ناخوشایند است اما اگر جنگی رخ دهد، علاوه بر فرسایشی بودن، ظرفیت صنعتی آمریکا تهی خواهد شد. این آزمونی است که شاید آمریکا از آن سربلند بیرون نیاید. منبع خبر: همشـهری
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.
طرح دریا در فقدان ساز و کار باید ها و نبایدها سریال «پایتخت»: سرگرمی ملی یا پروژه تخریب فرهنگی؟ صداوسیما؛ همراه یا مخالف پویشهای ملی؟ تلفات جادهای؛ ضرورت آموزش و رعایت قوانین برای حفظ جمعیت فعال مارمولکبازی ساسی؛ تهدیدی خاموش برای نسل جوان
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1412145/