بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - دیدارنیوز-صبح دیروز جمعه بود که مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران بنا به دعوت رسمی ولادیمیر پوتین، همتای روس خود و با هدف گسترش روابط دوجانبه و نیز امضای موافقتنامه همکاریهای جامع راهبردی جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه وارد مسکو شد. وزیران امورخارجه، اموراقتصادی و دارایی، راه و شهرسازی، نفت، جهاد کشاورزی، رئیس سازمان انرژی اتمی، رئیس کل بانک مرکزی، معاون امور بینالملل وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و برخی دیگر از دولتمردان و همچنین مهدی طغیانی، عضو گروه دوستی پارلمانی ایران و روسیه، رئیسجمهور را در این سفر همراهی میکنند.
به گزارش شرق و به نوشته ایرنا، رئیسجمهور در بدو ورود به فرودگاه بینالمللی ونووکوا مسکو مورد استقبال سرگئی سیویلیف، وزیر انرژی روسیه و رئیس طرف روسی کمیسیون همکاری مشترک دو کشور، آندری رودنکو معاون وزیر امور خارجه روسیه، کاظم جلالی و آلکسی ددوف سفرای دو کشور و برخی دیگر از مقامات روس قرار گرفت. در این آیین سرود ملی دو کشور توسط یگان تشریفات روسیه نواخته شد. هواپیمای حامل رئیسجمهور در حالی وارد محل استقبال شد که حامل پرچمهای جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه به نشانه دوستی بود. پزشکیان در آغاز سفر رسمی خود به مسکو با حضور در محل بنای یادبود سرباز گمنام روسیه و نثار گل، به خاطره سربازان روس جانباخته در راه میهن ادای احترام کرد. پس از آن بود که میخائیل میشوستین، نخستوزیر روسیه با رئیس جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد و خطاب به دکتر پزشکیان، سفر او به مسکو را «تاریخی» خواند.
سومین دیدار پوتین و پزشکیان
بعدازظهر دیروز جمعه 28 دیماه 1403 بود که طبق برنامه ریزیها نوبت به دیدار پوتین و پزشکیان رسید که سومین دیدار رؤسای جمهور ایران و روسیه از ابتدای دولت چهاردهم محسوب میشود. این دو، نخستین بار در حاشیه یک اجلاس بینالمللی در عشقآباد ترکمنستان و برای دومین بار در حاشیه اجلاس سران گروه بریکس در کازان روسیه با یکدیگر دیدار و گفتگو کرده بودند. بدیهی بود که محور گفتگوهای پوتین و پزشکیان به موافقتنامه ایران و روسیه اختصاص پیدا کند. چنانی که از منظر رئیسجمهور روسیه، «معاهده مشترک جامع راهبردی این کشور و جمهوری اسلامی ایران به گسترش همکاریهای اقتصادی دوجانبه کمک میکند و به ما فرصت خواهد داد که به روابط در همه ابعاد، تنوع بدهیم». پوتین در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه سرعت افزایش مبادلات تجاری دو کشور از نظر من قابل قبول است، یادآور شد: در 10 ماه نخست سال 2024 میلادی، رشد بیش از 15 درصدی را در مبادلات دوجانبه شاهد بودیم. پوتین در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه سرعت افزایش مبادلات تجاری دو کشور از نظر من قابل قبول است، یادآور شد که «در 10 ماه نخست سال 2024 میلادی، رشد بیش از 15 درصدی را در مبادلات دوجانبه شاهد بودیم». رئیسجمهور روسیه در ادامه اظهار داشت که، «آرزوی بهترینها را برای مقام معظم رهبری ایران دارم و آنچه که در مناسبات ایران و روسیه در حال انجام است، با ملاحظات و کنترل ایشان صورت میگیرد». مسعود پزشکیان نیز در دیدار با همتای روس خود، روابط ایران و روسیه را «حساس، حیاتی و راهبردی دانست و تاکید داشت که، «در این مسیر محکم ایستادهایم». رئیسجمهور با یادآوری معاهده مشترک جامع راهبردی بین دو کشور، تصریح کرد که «با امضای این معاهده در تمامی زمینههای امنیتی، فرهنگی، تجاری میتوانیم روابط فیمابین را تقویت کنیم».
جزئیات بیشتر از موافقتنامه ایران و روسیه
در گزارش دوشنبه گذشته «شرق»، محتوای موافقتنامه همکاریهای جامع دو کشور مورد اشارا قرار گرفت و پیرامون آن کاظم جلالی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در روسیه خبر داد که این سند مشتمل بر یک مقدمه و 47 ماده است و همه حوزههای مناسبات دوجانبه را دربر میگیرد و در نگارش آن، توازن و حفظ استقلال و احترام به تمامیت ارضی کشور مورد توجه بوده است. سفیر ایران در روسیه به این نکته هم اشاره کرد که در سند مذکور، همکاری دو کشور در حوزههای تجارت بینالمللی و انرژی نیز پیش بینی شده است. طبق اطلاعاتی که شرق کسب کرده از بندهای مهم اینسند راهبردی توافقات امنیتی میان دوکشور است از جمله عدم تأثیر تصمیمات قهری یکجانبه مانند تحریمهای یکجانبه در روند همکاریهای دوکشور؛ یا توافق طرفین در به رسمیت شناختن تمامیت ارضی یکدیگر.
مسیر طی شده برای تنظیم سند جدید
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز از زاویهای دیگر به ترسیم مسیر طی شده برای تنظیم سند جدید پرداخت و به گفته او، «متن سند جدید از اوایل تابستان 1403 به تأیید دو طرق تهران و مسکو رسیده بود و ایران و روسیه، منتظر زمان مناسب برای امضای این دو سند توسط دو رئیسجمهور بودند». البته بقایی یادآور شد که «توسعه همکاری ایران و روسیه طی سه دهه و با توجه به مقتضیات زمانی و سطح و گستره روابط، نیاز بود که سند قبلی را روز آمد کنیم». از سوی دیگر، خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی از روند انگیزه بخشی مقامات دو کشور برای تدوین سند جدید نوشت: «در ژوئیه 2020، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه پس از مذاکره با محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امور خارجه وقت ایران به توافق دو کشور بر سر سند جدیدی که منعکسکننده تغییرات بنیادین رخ داده در جهان است، اشاره کرد. این موضوع در مذاکرات سیدابراهیم رئیسی و ولادیمیر پوتین پیگیری شد و در نهایت، پیشنویس معاهده جدید را طرف ایرانی تهیه و به طرف روسی ارائه کرد و پس از آن، برای اصلاحات طرفین چند بار رد و بدل شد».
اهمیت امضای موافقتنامه ایران و روسیه
از تبیین جزئیات و مسیر طی شده برای تنظیم سند جدید که بگذریم، پیرامون اهمیت موافقتنامه همکاریهای جامع ایران و روسیه، عباس عراقچی وزیر امور خارجه پیشتر طی یادداشتی برای «راسیا سیوودنیا»، امضای قرارداد 20 ساله ایران و روسیه تنها «یک سند سیاسی» صرف ندانست و آن را به مثابه، «نقشه راه آینده» قلمداد کرد. مسئول سیاست خارجی کشورمان هم در تشریح بیشتر سند مشترک تهران – مسکو بیان میدارد که «این معاهده تمامی جنبههای همکاری دو کشور را پوشش میدهد که مشتمل بر سه حوزه «همکاری اقتصادی»، «همکاری علمی و فناوری» و همکاری در حوزه فرهنگ و گردشگری» است. عراقچی در حوزه کلیدی اقتصادی به موضوع کریدور شمال – جنوب اشاره دارد که این پروژه بزرگ، حملونقل ایران را به روسیه و سپس به اروپا و آسیا متصل میکند. لازم به ذکر است که پیرو نکته عراقچی، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران نیز در گفتگو با خبرگزاری روسی اسپوتنیک ابراز امیدواری کرد که علاوه بر امضای این سند جامع، همکاریهای دو کشور در کریدور شمال – جنوب و طرح انتقال گاز روسیه به ایران نیز با سرعت مطلوبی پیش رود.
در ادامه ارزیابی وزیر امور خارجه، وی در مبحث تجارت و سرمایهگذاری هم با اشاره به رشد 15 درصدی تجارت ایران و روسیه در سال گذشته، اعتقاد دارد که توافق جدید میتواند این روند را بیش از پیش تسریع کند. در موضوع فناوری و علم، ذیل این موافقتنامه به همکاری در زمینههایی مانند فناوری نانو، هوافضا، هوش مصنوعی و علوم پزشکی توجه شده است و در مقوله فرهنگ و گردشگری هم، محوریت به تقویت روابط بشردوستانه، تسهیل سفر گردشگران و برنامههای فرهنگی مشترک اختصاص دارد. در مجموع و به ادعای عراقچی، «ایران و روسیه با مشارکت فعال خود در سازمانهایی مانند سازمان همکاری شانگهای، گروه بریکس و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، مدل جدیدی از همکاریهای منطقهای و جهانی را تعریف میکنند. این سازمانها به نمایندگی از قدرتهای نوظهور و مخالفان نظم تک قطبی، بستری برای هم افزایی و هماهنگی بیشتر ایران و روسیه ایجاد میکنند». از سوی دیگر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه هم در کنفرانس مطبوعاتی سالانه خود تصریح کرد که، «معاهده مشترک جامع تهران و مسکو علیه هیچ کشور دیگری نیست، بلکه هدف آن تضمین امنیت دو کشور است». لاوروف این را هم خاطرنشان کرد که، «این معاهده با هدف شتاببخشی به توسعه مبادلات اقتصادی، حل مسائل اجتماعی در مناسبات دوجانبه و اطمینان از قابلیت دفاعی قابل اعتماد امضا خواهد شد».
احمد وخشیته: تهران باید در مسیر سیاست خارجی چندبُرداری گام بردارد
با امضای موافقتنامه همکاریهای ایران و روسیه، سال مهمتری که میتواند محل بحث جدی باشد ناظر به تقارن زمانی آن با روزهای منتهی به بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید است. از این منظر میتوان دو قرائت متفاوت پیرامون سفر پزشکیان به روسیه و امضای این معاهده داشت؛ نخست آنکه مناسبات تهران - مسکو پس از امضای توافقنامه مذکور به تقویت توان چانهزنی ایران در برابر غرب و مشخصا آمریکاییها منجر خواهد شد، البته نزدیکی این امضا با روی کار امدن ترامپ گمانه زنیها در رابطه با تقویت نگاه به شرق ایران را هم داشته لذا برای اینکه ارزیابی دقیقتری از سفر پزشکیان به روسیه و امضای معاهده مشترک با مسکو داشته باشیم و اینکه کدام یک از دو قرائت یاد شده میتواند به وقعیت نزدیک باشد به گفتوگویی با احمد وخشیته نشستهایم تا از منظر استادیار دانشگاه ملل روسیه، این مبحث به بوته تحلیل برده شود. آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گپ و گفت با استاد مدعو دانشگاه ملی اوراسیا است.
امضای توافقنامه همکاریهای جامع راهبردی ایران و روسیه در فاصله 72 ساعت تا بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید با دو کلان روایت تحلیلی همراه شده است. از یک سو برخی معتقدند که امضای این موافقتنامه میتواند دست ایران را برای مذاکرات پیشرو با ایالات متحده پر کند و در سوی دیگر طیفی هم، امضای چنین توافقنامهای را به معنای تاکید مجدد بر سیاست یکسویه و یکجانبه تهران با مسکو و به مثابه یک پالس منفی میدانند که مسیر را برای مذاکرات با آمریکاییها را با چالش مواجه خواهد کرد. شما به کدام یک از این دو روایت قائلید؟
هیچکدام...
به چه دلیل؟
چون امضای موافقتنامه همکاریهای جامع راهبردی ایران و روسیه یک اتفاق لحظهای و آنی درست چند رزو قبل از آغاز به کار ترامپ نیست. بلکه موضوعی است که به بیش از دو دهه پیش بازمیگردد.
دوره ریاست جمهوری خاتمی که...
بله. در سال 2001 سند این همکاریها بین سیدمحمد خاتمی و ولادیمیر پوتین امضا شد. متن آن سند با یک مقدمه و 21 بند همراه بود که باز هم همین سند میتوانست بدون تغییر و دستکاری تمدید شود. اما سال 2019 بود که محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه وقت ایران عنوان داشت که به دلیل گسترش روابط تهران - مسکو باید سند سال 2001 تغییر پیدا کند؛ که همزمان با جنجالهای مربوط به موافقتنامه مشابه تهران و پکن بود...
بله. این موضع ظریف درست همزمان با امضای موافقتنامه جامع همکاریهای راهبردی 25 ساله ایران و چین بود که به صورت محرمانه امضا شد و همزمان موضوع تغییر سند همکاریهای جامع راهبردی ایران و روسیه هم همراه مطرح بود.
چه شد که امضای توافقنامه تا به امروز طول کشید؟
همانگونه که گفتم با ادعای ظریف و از زمان دولت روحانی قرار بود که سند همکاریهای راهبردی ایران و روسیه تغییر پیدا کند و از همان زمان کار کارشناسی بر روی آن آغاز شد و در نهایت قرار بود ژانویه سال گذشته میلادی با سفر آقای رئیسی این توافقنامه امضا شود. اما در پی ادعاهای روسیه پیرامون جزایر سه گانه ایرانی، مرحوم حسین امیرعبداللهیان تاکید داشت که باید احترام به تمامیت ارضی طرفین در متن سند توافقنامه جامع همکاریهای ایران و روسیه گنجانده شود. هرچند که این مواضع وزیر امور خارجه سابق ایران برای روسیه خوشایند نبود، چون متن سند نهایی شده بود. ولی طرحهای کارشناسی پیرامون تاکید مرحوم امیر عبداللهیان صورت گرفت و درست در زمانی که متن سند برای امضا شدن توسط روسای جمهور دو کشور آماده بود شاهد حادثه سقوط بالگرد حامل سیدابراهیم رئیسی بودیم و بعد از آن با برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در ایران، شرایط به سمتی پیش رفت که امضای این سند تا دیروز جمعه 28 دی 1403 (17 ژانویه 2025) به تأخیر افتاد.
حالا که از سؤال نخست قدری فاصله گرفتیم جا دارد این راهم بپرسم که از منظر جزئی تر، متن توافق سال 2001 با متن توافق سال 2025 چه تفاوتی پیدا کرده است؟
همانطور که گفتم متن موافقتنامه همکاریهای جامع راهبردی ایران و روسیه در سال 2001 مشتمل بر یک مقدمه و 21 بند بود. اما متن موافقتنامه سال 2025 با یک مقدمه و 47 بند همراه است. تفاوت عمده دیگر اینجاست که در سال 2001، سیدمحمد خاتمی با تنشزدایی با اروپا از موضع برتر توانست موافقتنامه همکاریهای جامع با روسیه را امضا کند. اما وضعیت سال 2025 در منطقه و جهان کاملا متفاوت است. به همین دلیل من در پاسخ به سؤال اول شما قائل به هیچ کدام از آن دو کلان روایت نیستم و بر «سیاست خارجی چند بُرداری» مانند آن چیزی که ارمنستان پیاده کرده است، معتقدم.
همان موافقتنامه نظامی با آمریکا؟
دقیقا. ارمنستانی که تا همین اواخر وابستگی جدی به روسیه داشت، اکنون موافقتنامه راهبردی نظامی با آمریکا امضا میکند و اتفاقا نکته اینجاست که مسکو در یک سیاست خارجی واقعبینانه به جای نگرانی درخصوص امضای این توافق بین ایروان و واشنگتن، صراحتا عنوان کرده است که ما سیاست خارجی چندبرداری ارمنستان را درک میکنیم. از سوی دیگر آیا اکنون که ارمنستان توافقنامه نظامی راهبردی با آمریکا را امضا کرده است، به دنبال جنگ با روسیه است! به هیچ عنوان؛ پس زمانی که آقای پزشکیان سندموافقتنامه همکاریهای جامع با روسیه را امضا میکند به مثابه یک بلوغ دیپلماتیک است که میتواند دربرگیرنده سیاست خارجی چندبُرداری باشد که، نه از یک طرف، مبین یا مویدی بر وابستگی یکسویه با روسیه باشد و نه از سوی دیگر به معنای تخریب مسیر مذاکرات احتمالی با غربیها و به خصوص ترامپ خواهد بود.
ما باید به این درک و واقعیت برسیم که امضای چنین موافقتنامهای میتواند برای تحقق اهداف و منافع ما مفید باشد، به شرط آنکه همین نگاه متوازن از سوی ایران در قبال اروپا و به خصوص ایالات متحده آمریکا هم پی گرفته شود تا این سیاست خارجی متوازن و چندبُرداری به شکل عملی پی گرفته شود. اینجاست که ایران به راحتی میتواند از محل رقابت تمام این ابر قدرتها از روسیه و چین گرفته تا آمریکا و اروپا به راحتی منافع خود را تأمین کند. مصداق بارز همین سیاستی که ترکیه، عربستان، امارات، قطر و دیگر کشورهای پیرامونی ایران انجام میدهند.
پس شما هم به موازنه مثبت قائلید، نه موازنه منفی؟
دوره موازنه منفی سپری شده. ما باید به سمتی پیش برویم که مناسبات چندبُرداری و موازنه مثبت را با روسیه، چین، اروپا، آمریکا و همه کشورها داشته باشیم و از محل منازعه و رقابت آنها بیشترین منافع را برای خودمان کسب کنیم.
برخلاف ارزیابی شما ناظران اذعان دارند در صورت نزدیکی پوتین و ترامپ برای حل موضوع جنگ اوکراین احتمالا تهران موقعیت تهران از سوی کرملین نادیده گرفته خواهد شد
خیر. در کمال احترام با تعبیرتان به هیچ عنوان موافق نیستم.
چرا؟
چون من معتقدم که باید موضوع را کلانتر دید و مسئله به تضمینهای امنیتی روسیه و آمریکا باز میگردد. برای مثال و در موضوع بحران کارائیب و آمریکای لاتین در دهه 60 میلادی، زمانی که کندی و خروشچف مذاکره کردند، مشخصا به کوبا نپرداختند، بلکه دو طرف به تضمینهای امنیتی هم دیگر اشاره داشتند. به همین دلیل اگر آمریکا و روسیه بخواهند روی موضوع جنگ اوکراین دست به توافق یا معاملهای بزنند موضوع ایران یا اوکراین نخواهد بود. چون طرف اصلی این جنگ نه تهران و نه حتی کی یف نیست. اوکراین صرفا زمین این جنگ است. جنگ اصلی بین روسیه و آمریکاست. پس موضوع اصلی هم تضمینهای امنیتی کلان است.
چه تضمینهایی؟
برای مثال اینکه روسیه باید از آمریکا این تضمین را بگیرد که فعالیتهای ناتو در شرق اروپا و هم مرز با روسیه متوقف یا کاسته شود و همزمان شاید مسکو این انتظار را داشته باشد که روند پذیرش اوکراین در ناتو متوقف شود و در کنار آن مناطق تحت تصرف مانند از کریمه جزوی از خاک روسیه باشد و دیگر کی یف روی آن ادعایی نداشته باشد؛ و در مقابل آمریکا چه خواستهای دارد؟
ایالا متحده هم میتواند این خواسته را داشته باشد که مسکو هم در کنار واشنگتن، همکاری برای کنترل تهران یا پیونگ یانگ داشته باشد؛ و این تأیید گفته من نیست که تهران در بین پوتین و ترامپ دیده نخواهد شد؟
ما از منظر ولادیمیر پوتین به عنوان رئیسجمهور روسیه به موضوع نگاه میکنیم یا از زوایه دید خودمان به عنوان یک ایرانی! پوتین، رئیسجمهور روسیه است و سعی میکند که اهداف و منافع کشورش را محقق میکند. او قطعا به ایرانی این تضمین را نداده که منافع تهران را تحت هر شرایطی تأمین کند. اتفاقا امضای موافقتنامه همکاریهای جامع هم در همین راستاست که روسیه بتواند از ظرفیت ایران برای موازنه سازی در برابر غرب استفاده کند. پس به جای انتقاد از سیاست خارجی مسکو باید آسیبشناسی روی دیپلماسی ایران داشته باشیم و اینجاست که دوباره به گفته قبلی خودم بازمیگردم که ایران هم باید یک سیاست خارجی متوازن و چندبُرداری داشته باشد و همانگونه که سند جامع همکاریهای با روسیه را امضا کرد.
مشابه همین عملکرد را با اروپا، آمریکا و دیگر کشورها پی بگیرد. ما هم مانند روسیه باید از محل منازعه و رقابت دیگر بازیگران به دنبال تأمین منافع تضمینهای امنیتی خودمان باشیم؛ نه روسیه، حتی اماراتیها هم چنین عمل کرده و میکنند. معروف است که میگویند «سیاست و دیپلماسی علم استفاده از فرصتها با کمترین هزینه است» و اینجاست که باید خودمان انتخاب کنیم که حاضریم مذاکرات جدی، دقیق و مبتنی بر سیاست خارجی هوشمندانه و منعطف را در قبال اروپا و آمریکا، حتی دولت دونالد ترامپ پی بگیریم و مستقیما گفتگوها را با هدف حصول توافق پی بگیریم و صراحتا نشان دهیم که برگ برنده یا اهرم فشار هیچ کشوری از روسیه گرفته تا چین و ... نیستیم و سعی خواهیم کرد از محل رقابت چین و روسیه با اروپا و آمریکا به سود خودمان استفاده کنیم یا نه، روش دیگر هم این است که اجازه بدهیم ابرقدرتها در معاملات و معادلات پشت پرده خود، منافع ایران را قربانی کنند؛ اینجا انتخاب تهران است که تعیینکننده خواهد بود. یا میخواهیم نقش «قربانی» را داشته باشیم یا میخواهیم با یک سیاست خارجی چندبرداری به فکر تأمین منافعمان باشیم.
حتی اگر آنگونه که شما میگویید باشد در صورتی که ایران بخواهد سیاست خارجی چندبُرداری را پی بگیرد، مسکو مانع ایجاد نمیکند؟ ما فراموش نمیکنیم که در آن مصاحبه پرحاشیه ظریف، وی از مخالفتها و کارشکنیهای روسیه در مذاکرات برجامی یاد کرد. آیا در صورت استقلال رویه تهران، کرملین سنگ اندازی خود را نخواهد داشت؟
شما به دو موضوع مهم اشاره کردید. اول مسئله بحث ظریف است که من بارها در این خصوص توضیح دادهام و اتفاقا جوزف سیرینسیونه (Joseph Cirincione)، مشاور ارشد جان کری در همان کتابش پیرامن مذاکرات برجامی گفتههای ظریف را رد میکند...
بله. جوزف سیرینسیونه در کتاب کابوسهای هستهای و همچنین در مصاحبهای با بیبیسی تمام ادعاهای ظریف را تکذیب میکند...
و شما قائل به روایت و قرائت کدام یک هستید؛ ظریف یا سیرینسیونه؟
در کمال احترام برای دکتر ظریف، من معتقدم که گفتههای مشاور جان کری به واقعیت نزدیکتر است.
چرا؟
چون آن زمان آمریکاییها این انتظار را از روسیه نداشتند بخواهند در مذاکرات هستهای نقشآفرینی خود را داشته باشند. ولی در نهایت مسکو بیش از حد توقع آمریکا در مذاکرات ظاهر شد و این نشان میدهد که هستهایشدن نظامی ایران، حتی برای کشوری مانند روسیه هم یک خط قرمز است. این یک تحلیل منطقی است که گفتههای مشاور جان کری را تأیید میکند. اما در خصوص قسمت دوم سؤال قبلتان، متأسفانه ما در کشور دو جریان «یوروفیل و امریکنوفیل» و نیز جریان روسوفیل و چینوفیل مواجهیم و هر کدام از منظر منافع خود ایران را یا به سمت مناسبات یکسویه با شرق و مشخصا پکن و مسکو سوق میدهند یا به سمت روابط یک طرفه با اروپا و آمریکا که این نگاه به هیچ عنوان درست نیست. همان همانطور که گفتم و دوباره تکرار میکنم باید یک سیاست خارجی متوازن و چندبُرداری داشته باشیم و اینجاست که اقداماتی مانند امضای توافقنامه همکاریهای جامع 25 ساله ایران و چین و همچنین سند مشابه با روسیه که توسط دکتر پزشکیان و دیروز جمعه انجام شد، میتواند اهرم بسیار خوبی برای تقویت توان چانه زنی ما در برابر اروپا و آمریکا باشد و به آنها هم اعلام کنیم که اگر غرب هم به دنبال چنین مناسباتی است، تهران حاضر است که موافقتنامههای همکاریهای جامع راهبردی را با آنها هم امضا کند. همانگونه که عربستان، ترکیه، امارات، قطر و دیگر کشورها از محل منازعه اروپا و آمریکا با روسیه و چین به نفع خود استفاده میکنند.
گویا احمد بخشیده در ارزیابی خود این اصل را نادیده میگیرد که مسکو همواره از تنشهای جانبی و جنگهای موازی در خاورمیانه و نوعی بحران کنترل شده بین ایران و غرب برای منافع خود استفاده میکند؟
میشود بفرمایید تشدید تنش بین ایران و غرب چه منفعتی برای روسیه دارد؟
خاطرتان هست که طیفی معتقد بودند مذاکرات احیای برجام فدای منافع روسها در جنگ اوکراین شد و تهران به شریک تحریم مسکو بدل گرید. غیر از این است؟
بله. ولی آیا این موضوع به روسیه ربط دارد یا به ما؟! از همه مهمتر مطمئن باشید روسیه به همان اندازه که خط قرمزی برای هستهای شدن نظامی ایران قائل است و همراهیهای لازم با اروپا و آمریکا را در این زمینه برای به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای خواهد داشت، از سوی دیگر هیچ سود و منفعتی از تشدید تنش و منازعه ایران با غرب نخواهد داشت و اتفاقا سعی خواهد کرد که فشارهای اقتصادی بر تهران کاهش پیدا کند که بتواند مناسبات تجاری با ایران را ارتقا دهد. اگر تحریمهای اروپا و آمریکا برداشته شود. اگر ایران از لیست سیاه گروه FATF خارج شود، اتفاقا به سود کشوری مانند روسیه است؛ به سود کشوری مانند چین است. چون روابط تجاری ارتقا پیدا میکند و موانع و مشکلات از سر راه اقتصاد ایران برداشته خواهد شد. برای روسیه اهمیت دارد که ایران با ثبات و با امنیت باشد.
چون بخشی از کریدور شمال-جنوب از ایران میگذرد. برای روسیه اهمیت دارد که ایران مذاکرات هستهای را به سرانجام برساند. برای روسیه اهمیت دارد که لوایح مربوط به FATF تصویب شود و ایران به لیست سبز بازگردد. واقع امر این است که بعد از جنگ اوکراین، بخش عمدهای از مناسبات تجاری و اقتصادی روسها به سمت خاورمیانه و مشخصا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس رفته است. اکنون شریک استراتژیک مسکو، اماراتیهاست. پس به هیچ عنوان پوتین به دنبال تنش مدیریت شده ایران و غرب نیست. به هیچ عنوان نمیخواهد خاورمیانه ناامن باشد. بعد از جنگ اوکراین اکنون تمام ابرقدرتها به دنبال پیگیری استراتژی کریدورها هستند؛ روسیه کریدور خود را دنبال میکند. چین کریدور خود را دارد و آمریکاییها هم به دنبال کریدور خود هستند. کما اینکه ترکیه، عربستان، کویت، قطر، امارات، عراق و حتی اسرائیل هم کریدور خود را دارند؛ پس مطمئن باشید اگر ایران طبق همان سیاست خارجی متوازن و چندبُرداری که گفتم کاهش تنش با اروپا و آمریکا داشته باشد، روسیه هم به شدت استقبال میکند و نقش جدی را در کریدور شمال - جنوب به ایران میدهد.
اگر چنین است که تحلیل میکنید، چرا روسیه بر خلاف یک سنت سیاسی و دیپلماتیک که کشور ثالثی در مناقشات ارضی و مرزی دو کشور دیگر ورود نمیکنند و به رغم حمایتهای ایران در جنگ اوکراین که محل بحث است، مسکو نه یک بار، بلکه دو بار به همسویی با ادعای امارات بر سر جزایر سه گانه پرداخت؟
این سؤال شما هم باز تاکیدی بر گفتههای قبلی من است. اول اینکه گفتههای من به معنای تطهیر و حمایت از روسها نیست. اما باز هم تکرار میکنم که پوتین، رئیسجمهور ایران نیست، رئیسجمهور روسیه است و بر اساس منافع کشور خودش عمل میکند. دوم آنکه روسیه در همان دو باری که به مسئله جزایر سهگانه ایرانی ورود کرده است، سعی نموده از جانبداری مستقیم پرهیز کند و هر دو بار هم گفته که باید این اختلافات از طریق مجاری خود حلوفصل شود.
اصلا چرا باید روسیه به این موضوع ورود میکرد؛ چون به هیچ عنوان به مسکو ارتباطی ندارد که وارد مناقشه ابوظبی و همسویی با ادعای امارات بر سر جزایر سه گانه شود؟
پاسخ روشن است. چون برای روسیه چیزی جز مناسبات اقتصادی و منافع تجاری اهمیت ندارد. بعد از بحران اوکراین بیشترین توجه روسیه به سمت خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس رفته است. اکنون کلیدیترین شریک روسیه، امارات است و این را به صراحت، هم پوتین و هم لاوروف اعلام کردهاند و در طی چند سال گذشته، رئیسجمهور روسیه دو بار سفری به مقصد امارات و با هدف تقویت روابط با ابوظبی را انجام داده است. طبیعتا پوتین در مسیر و خواست اماراتیها گام برمیدارد. چون منافعش اقتضا میکند. اما آیا هیچگاه پوتین یک سفر مستقیم به تهران با هدف ارتقای روابط با ایران را انجام داده است! خبر؛ پس اینجا مشکل مناسبات دیپلماتیک ماست، نه روسیه. همین سیاست توسط عربستان، ترکیه و حتی ارمنستان هم پی گرفته میشود. تا همین چند ماه گذشته روابط راهبردی بین ایروان و مسکو برقرار بود. اما اکنون ارمنستان روابط راهبردی نظامی با آمریکا دارد.
شما به هندیها نگاه کنید که چه مناسبات انرژی و تجاری با روسیه دارند. اخیرا دفاع هند عنوان کرده مناسبات استراتژیک دهلی نو و مسکو به قله خود رسیده است که موضوع انرژی مهمترین کانون این همکاریها است. در حال حاضر. پس از جنگ اوکراین، هندیها بیشترین خرید انرژی خود را از روسیه دارند. یعنی دهلی نو هم میداند که از محل مناقشه و تقابل روسیه و چین با اروپا و آمریکا و بالعکس، چگونه به سود خود استفاده کند. پس اینجا رفتار روسیه محل بحث نیست. بلکه باید آسیب شناسی و انتقال را متوجه تهران کرد که چرا نباید سیاست خارجی چندبُرداری داشته باشیم./ شرق