آب سرد بر تن دلواپسان؛ چرا این صحبتها جنجالی شد؟
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش نبض بازار بخشهایی از این مطلب را در ادامه میخوانید؛
*دلواپسان و تندروهای داخلی - به مثابه عمال کاسبان تحریم - امیدوار بودند که ایشان به گونهای سخن بگویند که موضع آنها تقویت شود. اما بیان زیرکانه رهبری که از یک طرف به لزوم هوشیاری در برابر خصومت و خباثت امریکا میپرداخت و از جانب دیگر بهکارگیری لفظ «معامله» که به وضوح راهگشا بود، آب سردی بر پیکر افراطیون به حساب میآید.
* کاسبان تحریم قطعا بعد از این سخنرانی کاملا شفاف نیز دست از بازی برنمیدارند. درآمدها و منافع کلان آنها اقتضا میکند، حتی به قیمت فقیرتر شدن میلیونها ایرانی فرآیند مذاکره را به بنبست بکشانند. آنها حتی اگر موفق به منتفی شدن مذاکرات نشوند، تلاششان این است که روند آن را کند سازند. حتی یک روز تعویق نتایج مذاکره برای آنها عایدی چند هزارمیلیاردی دارد.
* آقای محمدجواد لاریجانی که در سالهای گذشته با مواضع سیاسیاش همیشه در کوچه بنبست بوده و دست برقضا محبوب تندروهاست، اخیرا و استثنائا یک جمله درست گفته و آن، اینکه برای حفظ منافع ملی حتی حاضر است در قعر جهنم با شیطان مذاکره کند.
اگر منظور ایشان این نباشد که این عبارت فقط در شأن خودش نازل شده و کسی دیگر حق مذاکره ندارد! کلیدواژهای به نام «منافع ملی» را به دست میدهد که برای هر گونه تعامل با دنیا چارهای جز وفاق بر سر مفهوم آن نداریم.
*برخلاف تصور اپوزیسیون و مخالفان ثبات ایران، راهبرد ترامپ با تغییرات شگفتی همراه شده است. چند اقدام اخیر دولت امریکا و انتساب این سخنان به ترامپ که میخواهد سفارت امریکا در ایران را بگشاید یا قطع حمایتهای مالی از اپوزیسیون حقوق بگیر ضدایرانی نشانه مطلوبی از یک تغییر است. نباید ذوق زده شد ولی بدگمانی ابدی نیز توجیهپذیر نیست.ایران کشور قدرتمندی است؛ دستان بلندی دارد و مرزهای دورش بیشتر از مرزهای نزدیکش شده است.* بدیهی است طرفین دارای کارتهای مختلفی برای تبادل هستند.
* راهبرد اصلی امریکا تمرکز بر حوزه آسیا- پاسیفیک در 50 سال آینده است. در تحلیل تهدید راهبردی امریکا، چین به جای روسیه نشسته است. به نظر میرسد امریکا دو سطح تحلیل را مدنظر قرار داده است؛ اجرای طرحهایی از جنس آبراهام به معنای آن است که امریکا بتواند بحران در خاورمیانه را کنترل و بدون نگرانی ستونهای جدیدی برای حفظ ثبات و امنیت منطقه طراحی کند تا بتواند از این منطقه خارج شود. تا پیش از انقلاب، امریکا بر دو ستون این راهبرد را استوار کرده بود، ایران و عربستان سعودی.
*اینک به نظر مثلثی مامور این امر شدهاند؛ ترکیه، عربستان و اسراییل. اما این مثلث کارآمدی لازم را ندارد. آنچه باید رخ بدهد به پذیرش نقش ایران در این منطقه است..
نکته مهمتر در این رابطه بیمیل نبودن امریکا در ایجاد پیوندهای تاکتیکی علیه چین است. در این راهبرد دور امریکا علاقهمند است در پیوندی با روسیه، ایران و عربستان، چین را در فشار قرار بدهد.
*امریکا ایران را از نظر تاریخی متحد راهبردی خود میداند. تاریخ و فرهنگ و مناسبات 200 سال گذشته نشان میدهد ایرانیان نه با چین و نه روسیه دارای پیوندهای عمیق و احساسی نیستند.
منبع : اعتماد
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1347670/