بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - 2. یکی ازاین متغیرها تغییرات جهانی بهویژه در ساختار اقتصاد بینالملل است. ظهور پرقدرت هوش مصنوعی، ارزهای دیجیتال، متاورس و بهطور کلی اقتصاد دیجیتال، ساختار اقتصادی دنیا و بهالطبع بازار تجارت و تولید و خدمات را دستخوش تغییرات زیادی خواهد کرد، بهطوری که حتی امنیت فضای مجازی زیر ساخت توسعه اقتصادی کشورها خواهد شد.
3. دیگر متغیر مهم و موثر، تغییرات اجتماعی ــ فرهنگی جوامع است. ظهور تکنولوژیهای جدید، توسعه ارتباطات بین ملتها، تغییرات نسلی و تغییرات شناختی و هنجاری در نسلهای نو، باعث شده است تا دولتها جهت تعمیق ریشههای اجتماعی بهجای کنترل تغییرات اجتماعی به مدیریت تغییرات بپردازند، چون اساسا عدم مدیریت زمانمند تغییرات، جامعه را در وضعیت اعتراضی قرار میدهد و به تعبیر آمارتیاسن، اگر دیر به جامعه تغییرات بدهید، جامعه به شما انقلاب خواهد داد. 4. یک متغیر مهم در روندپژوهی تاریخی، نحوه بازتولید قدرت هژمون غرب آمریکا و اروپا در 100سال اخیر بوده است. ساموئل هانتینگتون آمریکایی و آنتونی گیدنز انگلیسی در حدود بیش از دو دهه پیش در مناظرهای تحت عنوان گفتوگوی دو غرب درخصوص چگونگی حفظ وحدت آمریکا و اروپا گفتوگوی مبسوطی دارند. آن دو در اتفاقنظری جالب معتقدند حال که دوران جنگ سرد پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1992 پایان یافته و عملا دشمن مشترک دو غرب از بین رفته است، اسلام ستیزهجو میتواند دشمن جدید مشترک و لذا مبنای وحدت استراتژیک و امتداد بازتولید قدرت هژمونیک آمریکا و اروپا در جهان باشد و ما شاهد آن هستیم که طی دو دهه اخیر و وقایعی، چون 11سپتامبر، شکل گیری القاعده، طالبان، داعش، جبههالنصره، بوکوحرام و... در آسیا و آفریقا بهوقوع میپیوندد. 5. اینک، اما قرائن نشان میدهد در پروژه غیریتسازی برای غرب مگاپروژه راست افراطی در حال جایگزینشدن به جای مارکسیسم و اسلامستیزهجو در دنیا و بهویژه غرب آسیا است. راست افراطی با به چالش کشیدن ارزشهای لیبرال دموکراسی غرب زمینههای ظهور ملیگرایی افراطی را فراهم خواهد آورد که از نتایج آن برای جوامع، ظهور شوونیسم، ناسیونالیسم و فاشیسم اجتماعی است که از جمله کارویژههای آن ایجاد گسل اجتماعی درون جوامع و بین ملتهاست تا زمانی که غرب خود را به بهانه ابرقهرمان نجات ملتها برای مبارزه با دولتهای راستگرا معرفی و دوباره زمینه تسلط هژمونیک خود در مناطق مختلف جهان را فراهم کند. 6. انقلاب اسلامی ایرانیان در سال1979دارای گفتمانی جهانی و انسانی بود و دال مرکزی گفتمان آن «استقلال، آزادی، جمهوریت و عدالت» بود و این بالقوه خطری بنیادی برای مناسبات بینالمللی سلطه لیبرال دموکراسی غربی بود و لذا سیاستمحوری آمریکا و اروپا تا امروز کنترل این گفتمان رقیب بوده است. 7. لذا مسأله اصلی در هر مذاکرهای برای غرب تنازل از جهانیسازی گفتمان انقلاب اسلامی است. امروز در مجموعه دولت مستقر ایران دو صدا شنیده میشود. نگاهی تنازل گرا و نگاه واقعگرا و بدیهی است که مذاکره تنازلگرایانه ایران را در دهه آینده در دام چاله شوونیسم خواهد انداخت و از انقلاب اسلامی جز پوستهای باقی نخواهد ماند. 8. نتیجه هر مذاکره به معاملهای میانجامد که اگر طرف مقابل بستانکار شود، آنگاه دولت ایران، یک ملت را تبدیل به بدهکار تاریخی خواهد کرد، آنسان که دولت قاجار در 1919میلادی کنترل بخشهای مهمی از سیاست و اقتصاد ایران را به بریتانیا واگذار کرد یا در دولت پهلوی در 1928 میلادی قرارداد حقوقی کاپیتولاسیون با آمریکا و غرب منعقد شد که از نتایج این بود که بر سر در باشگاهی در مسجد سلیمان نوشته شده بود: «ورود ایرانی و سگ ممنوع». 9. پس این مذاکره نبایدبرای ملت تاریخساز جهانی مابه جعبه سیاهی مرموزبدل شودکه با نگاهی جامع، استراتژیک، عالمانه و مبتنی بر در نظر گرفتن متغیرهای گوناگون صورت پذیرد و درمرکزیت معامله حاصل ازمذاکره «منافع و عزت ملت ایران» قرار گیرد.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1347675/