رهبر انقلاب، مذاکره با آمریکا را تاکتیکی برای پیشبرد اهداف ایران دانست
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش خبرنگار سیاسی ایونا به نقل از روزنامه هممیهن در یادداشتی با عنوان «سیالیت سیاست و فضای امروز؛ درباره مواجهه با آمریکا چه چشماندازی میتوان داشت؟» به تحلیل و بررسی واکنشهای سیاستمداران درباره سخنان مقام معظم رهبری درباره مذاکره با آمریکا پرداخته است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: بازتاب داخلی سخنان رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا بار دیگر نشان داد که فهم تحلیلی ما از سیاست جهانی نیاز به یک بازنگری جدی دارد.
این بازتاب، مصداق واقعی ضربالمثلی از عارف فرزانه حضرت مولانا است که زیاد شنیدهای
هرکسی از ظن خود شد یار من وزیر ورزش در راهپیمایی 22 بهمن: ایران را از تحریم نترسانید! بخوانید
از درون من نجست اسرار من
اصولگرایان، کاسبان تحریم و همه بازماندگان از قدرت که با روی کار آمدن دولت پزشکیان آینده خود را در ابهام میبینند، چنان شادمان هستند که سر از پا نمیشناسند و با تمام قوا به میدان آمدهاند و از همه تریبونهایی که در اختیار دارند، حریف را به گوشه رینگ کشاندهاند و با شعارهای شاذ و بهقول خودشان انقلابی، در حال میوهچینیاند.
در آن سو، کسانی که فکر میکردند رویکرد تحولخواهانه در سیاست دولت پزشکیان گره کور روابط با غرب و آمریکا را خواهد گشود؛ چنان سرخورده و نگران شدهاند که انگار دنیا به آخر رسیده است. درحالیکه هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. نه خوشحالی اصولگرایان مبنایی واقعی دارد و نه سرخوردگی رقیبان آنها. سیاست در جهان امروز بسیار سیال است و این، یعنی سیاست و مواضع و کنشگریها در هر لحظه پتانسیل تغییر دارد و بیثبات است. اظهارات رهبر انقلاب در رابطه با مذاکره با آمریکا از دو منظر قابلیت تحلیل دارد:
اول، سویه راهبردی است. راهبرد سیاست خارجی کشور که همه ارکان نظام و در رأس آن رهبری به آن اذعان دارند؛ ارتباط و تعامل با همه کشورها ازجمله آمریکا و اروپا براساس اولویتهایی است که بارها اعلام شده است. در این راهبرد هیچ تغییری صورت نپذیرفته است. پس بر این اساس هم دست دولت باز است و هم امکان پیشبرد آن فراهم است و رهبری هیچگاه چنین راهبردی را نفی نکرده است. بهترین شغل برای پیشرفت در ایران بخوانید
دوم، سویه تاکتیکی است. این سویه فقط در رابطه ویژه با موضوع ایران و آمریکا قابل بحث است. بعد از انتخاب مجدد ترامپ، فضاسازی رسانهای موجب بهوجود آمدن یک مطالبه هیجانی برای تسریع در روند تغییر در روابط ایران و آمریکا شد. دولت ترامپ نیز با دامن زدن به این مطالبه هیجانی سعی کرد تا مدیریت آن را برعهده بگیرد. درحالیکه در عمل آنچه دولت ترامپ در گامهای اولیه انجام داده است، استمرار و تقویت سیاستهای قبلی است که نمونه روشن آن، احیای فشار حداکثری با امضای یادداشت ریاستجمهوری و فشار به چین برای نخریدن نفت ایران است.
سخنان رهبر انقلاب دقیقاً واکنشی به این موضوع است و میتوان آن را یک الزام عملی در سویه تاکتیکی دانست؛ موضوعی که میتواند سیال و تغییرپذیر باشد. دلیل آن هم کاملاً روشن است؛ چون جز ابراز تمایل ترامپ برای مذاکره، هیچ تغییر واقعگرایانهای در سیاست آمریکا رخ نداده است. این تمایل بارها از سوی مقامات رسمی ایران نیز بیان شده است و لذا در بیان تمایل برای گفتوگو، توازن و تعادل وجود دارد. درحالیکه بهطور عملی آمریکا چند اقدام منفی انجام داده است.
اگر بهطور واقعبینانه نگاه کنیم، شرایط برای استمرار خوشبینی به مفید بودن مذاکره فیمابین ایران و آمریکا فراهم نیست و چنین مطالبهای نباید به یک امید و امر ملی تبدیل میشد که سخنان رهبری با هدف مسدود کردن این مسیر است. اما آیا در اهمیت، ضرورت و مصلحت اینکه باید در نوع رفتار ایران و آمریکا دگرگونی بهوجود آید نیز تردید وجود دارد؟ علیالقاعده، پاسخ به آن منفی است؛ چون مسدود بودن دائمی روابط ایران با غرب و آمریکا خسارت جبرانناپذیری به ایران وارد میکند.
این واقعیت را باید پذیرفت که چنین انسدادی عاقلانه و مبتنی بر مصلحت نیست و دیر یا زود باید راهی مبتنی بر خرد و مصلحت برای آن جستوجو کرد. کسانی که سعی دارند همه پلها را خراب کنند؛ نه به ایران بهعنوان یک هویت تاریخی و سرزمینی باور دارند و نه به مردم و رنجهایشان میاندیشند. یکی از ضرورتهای خرد و مصلحت، توجه جدی به برداشتن موانع رابطه عزتمندانه با غرب است. دستگیری مرد افغانستانی که در ایران به هم وطن خود تعرض کرده بود بخوانید
پیوستن کامل به FATF، همکاری با نهادهای بینالمللی، انسجام ملی، استمرار تعامل با کشورها، تغییر لحن و ادبیات گفتوگو با دیگران، حمایت کامل از نظریات کارشناسی، اعتماد به دولت و سرمایههای کارشناسی آن، لگام زدن به نیروهای تندرو و بیپرنسیب و فحاش از زمره این موارد است.
جای تأسف است که شخصیتهای وطنپرستی، چون محمدجواد ظریف در این فضای آلوده این چنین تحتفشار قرار دارند و کشور قادر نیست از توان کارشناسی و تجربیات آنها بهره ببرد. این روزهای پرالتهاب نباید ادامه یابد؛ چون تکرار تجربه تلخ گذشته خواهد بود که پیامد آن، به خطر افتادن تمامیت کشور است که تنها دشمنان ما را خشنود میکند.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1360885/