دیوارِ تَرَکخورده اصولگرایان
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
آنچه در سال 1403 بر اصولگرایان گذشت را میتوان در یک جمله اینگونه خلاصه کرد «دیوار آنها تَرَک برداشته است». آنها از سال 98 تمام تلاش خود را انجام داده بودند که تا جریان قدرت یکدست شود اما انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری و رسیدن مسعود پزشکیان به صندلی ریاست قوه مجریه، رویای آنها را نیمهتمام گذاشت و شکافی عمیق در دیوار یکدستشدهشان ایجاد کرد.
فرهاد فخرآبادی| زمان در سال 1403 برای اصولگرایان به دو دسته تقسیم میشود. تا ظهر سیام اردیبهشت، دنیا برایشان رویایی بود و با انواع روشها و کمکها توانسته بودند مسیر را به گونهای پیش ببرند که سیاست داخلی در انحصار خودشان باشد و رقابت را معطوف به جریانهای خودی کنند. هرچند در این میان دعواهای داخلیشان در جریان بود و برای قرار گرفتن در صندلی قدرت بر سر و کله هم میزدند و از چنار و پاجوش میگفتند اما به هر حال نمیتوان کتمان کرد که اکثر آنها از وضعیت ایجادشده در سیاست کشور در دوره یکدستسازی راضی بودند.
اما پس از سقوط بالگرد سیدابراهیم رئیسی و اعلام خبر درگذشت او، شرایط برایشان تغییر کرد و دستاندازی بزرگ در پروژهشان ایجاد شد. این گزارش، نگاهی به فعالیتهای مهمترین احزاب و گروههای اصولگرا در سال 1403 داشته است. البته ذکر این نکته ضروری است که موارد اشارهشده در این گزارش، موضوعات کلان پیرامون این احزاب و گروهها به شمار میرود. طبیعی است که این احزاب فعالیتهایی درونحزبی و در راستای سیاستهای خود داشتهاند.
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب
انتخابات دور دوم مجلس: ابتدای اردیبهشت، از سوی سخنگوی شانا اعلام شد که در حال رایزنی برای بستن لیست برای دور دوم مجلس هستند. این روند تا نیمههای اردیبهشت ادامه داشت و سیزدهم این ماه لیست 16 نفره شورای ائتلاف با هماهنگی جبهه پایداری اعلام شد؛ لیستی که در مقایسه با لیست دور اول تفاوتی آشکار داشت. آنها در دور اول تنها یک گزینه مشترک با دو لیست اصلی اصولگرایان (شورای وحدت و امنا) داشتند اما در این دور، لیستی را اعلام کردند که 6 گزینه مشترک با دو لیست دیگر داشت. به هر ترتیب انتخابات دور دوم هم برگزار شد اما تنها 6 نفر از لیست شورای ائتلاف توانستند به مجلس برسند که از بین این 6 نفر، 2 گزینه اختصاصی خودشان بود.
ماجرای ریاست مجلس: با آغاز به کار مجلس دوازدهم، انتخاب رئیس مجلس یکی از مهمترین موضوعات آن روزها بود. درحالیکه تندروهای اصولگرا تمام تلاش خود را برای حذف قالیباف از صندلی ریاست پارلمان انجام میدادند، پنجم خرداد شورای ائتلاف به صورت رسمی اعلام کرد که از قالیباف حمایت خواهند کرد. هشتم خرداد انتخابات هیئترئیسه مجلس انجام شد و از دل این انتخابات، قالیباف با 198 رای باز هم رئیس مجلس شد تا بدین ترتیب، شورای ائتلاف بتواند به برتری مهمی در انتخابات داخلی پارلمان برسد. البته مشخص است در این میان خبری از حمایت رسمی جبهه پایداری از قالیباف نبود.
انتخابات ریاستجمهوری: اگر در جریان انتخابات مجلس، شورای ائتلاف توانسته بود وحدت درونی خود را حفظ کند، اما ماجرا در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری به گونهای دیگر پیش رفت. درحالیکه از 26 خرداد، شورای ائتلاف اقدام به معرفی رئیس ستادهای استانی خود کرده بود، اما به صورت رسمی از هیچیک از نامزدها در دور اول حمایت نکرد و شاهد دوتکه شدن نظرها در شانا بودیم. نکته مهم ماجرا این است که جبهه پایداری بهعنوان یکی از اضلاع تاثیرگذار شورای ائتلاف از سعید جلیلی حمایت کرده بود. در آن سمت، 26 حزب و گروه شورای ائتلاف با انتشار بیانیهای مشترک در پنجم تیر اعلام کردند که از قالیباف حمایت خواهند کرد اما با رسیدن انتخابات ریاستجمهوری به دور دوم، آنها دوتکه شدن را کنار گذاشتند و نهم تیرماه، شانا بیانیهای رسمی در حمایت از سعید جلیلی صادر کرد.
موضعگیریها: موضعگیریهای رسمی صورت گرفته توسط شانا را میتوان در دو دسته قرار داد. یکسری موضعگیریها در سیاست داخلی بود که به موارد انتخاباتی آن اشاره شد. علاوه بر آنها، شورای ائتلاف دو بیانیه درباره دولت چهاردهم و رئیسجمهوری جدید ایران صادر کرد. ابتدا 16 تیر و پس از پیروزی پزشکیان، بیانیهای صادر کرده و در بخشی از آن آوردند: «از ایشان میخواهیم با واقعبینی اجازه ندهند که جناح خاصی پیروزی ایشان را مصادره کرده و شخص ایشان را وامدار خود بداند.»
این جریان اصولگرا، 31 مرداد بیانیه دیگری را به مناسبت آغاز به کار دولت چهاردهم صادر کرد که در قسمتی از آن درباره وفاق ملی نوشته شده بود: «این اتفاق تازه میتواند در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی ایران پدیده مبارکی باشد، به شرط آنکه دولت و مجلس و جریانات سیاسی و اصحاب رسانه از آن همچون نوزادی تازه متولدشده نگاهداری و پرستاری کنند و اجازه ندهند افرادی از هر دو جناح که این وفاق و همدلی را خوش نمیدارند آن را عقیم و ابتر سازند.»
اما به غیر از موارد سیاسی، شورای ائتلاف بیشترین موضعگیری را در بحث اتفاقات در منطقه انجام داد. 15 فروردین در واکنش به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نوشتند: «ضربات مهلکی که این روزها برتاروپود اشغالگران قدس وارد میشود، سردمداران جنایتپیشه صهیونیستی را به مرز درماندگی و استیصال کشانده است.»
24 فروردین هم بیانیهای در تشکر از انجام عملیات وعده صادق صادر کردند. دیگر بیانیههای صادرشده شورای ائتلاف در این زمینهها در ماه مهر منتشر شد. هشتم مهر پس از ترور سیدحسن نصرالله و 28 مهر و پس از کشته شدن یحیی سنوار بیانیه دادند.
شورای وحدت اصولگرایان
انتخابات دور دوم مجلس: پنجم اردیبهشت اعلام کردند که در دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم هم لیست میدهند. 14 اردیبهشت لیستشان اعلام شد که یک تفاوت بزرگ با دور اول داشت. اگر در دور اول، زیر بار گزینه مشترک نرفته بودند، در دور دوم، فقط یک گزینه اختصاصی داشتند و سایر کاندیداهایشان در لیستهای دیگر حضور داشتند که در این میان بیشترین سهم اشتراک با لیست امنا بود که شریان در محوریت آن قرار داشت. به عبارتی میتوان گفت شورای وحدت در دور دومی با تندروهای اصولگرا ائتلاف کرد و البته به هر ترتیب، از این لیست، 12 نفر به مجلس رسیدند تا این موضوع را نوعی پیروزی برای خود قلمداد کنند اما چند وقت بعد مشخص شد که آن پیروزی، نوعی خیال بوده است.
ماجرای ریاست مجلس: خواب و خیال بودن پیروزی آنها در دور دوم، از اعلام کاندیداتوری منوچهر متکی برای انتخاب رئیس مجلس کلید خورد. او 20 اردیبهشت اعلام کاندیداتوری کرد و به نفع کسی هم کنار نرفت، حتی در آستانه انتخابات هیئترئیسه، دفتر منوچهر متکی اطلاعیهای در تاکید به عدم کنارهگیری او صادر کرد. در نتیجه وارد جریان انتخابات شد اما از مجموع 287 رای، تنها 5 رای بهدست آورد.
انتخابات ریاستجمهوری: در انتخابات ریاستجمهوری با راه و روش دور اول انتخابات مجلس دوازدهم پیش رفتند. شانزدهم خرداد، مصطفی پورمحمدی، رئیس شورای وحدت در انتخابات ثبتنام کرد و با شعار تشکیل «دولت قرار» پا به رقابتها گذاشت. او که در مناظرهها عملکرد خوبی داشت، تا پایان انتخابات در رقابت باقی ماند اما شکست خورد. با رسیدن جریان انتخابات به دور دوم، شورای وحدت از هیچیک از نامزدها حمایت رسمی نکرد و سکوت کرد.
موضعگیریها: علاوه بر فعالیتهایی که در جریان انتخابات ریاستجمهوری داشتند، شورای وحدت تنها دو بار در سال 1403 موضعگیری انجام داد که یک مورد آن در واکنش به اتفاق روز کشور بود. آنها، 26 فروردین در واکنش به حمله موشکی ایران به اسرائیل بیانیهای صادر کردند. دیگر موضعگیری صورت گرفته، 12 اردیبهشت بود که شورای وحدت به مناسبت روز معلم و روز کارگر بیانیهای صادر کرد.
جبهه پایداری
انتخابات ریاستجمهوری: هرچند برای در اختیار گرفتن مجلس تلاش کردند تا هماهنگی کاملی با شانا داشته باشند اما با فرارسیدن انتخابات ریاستجمهوری، سیاست جداگانهای را به نمایش گذاشتند. 20 خرداد، صادق محصولی دبیرکل این جریان اصولگرا از بررسی گزینهها توسط جبهه پایداری خبر داد و آنها چهارم تیر، با انتشار بیانیهای حمایت خود را از سعید جلیلی اعلام کردند و این حمایت را به علت «ضرورتهای شرعی و عقلی» دانستند. با رفتن انتخابات به دور دوم، بیانیه دیگری را صادر کردند که در آن به سایر اصولگرایان توصیه شده بود وحدت داشته باشند.
موضعگیریها: آنها را میتوان بیانیهنویسترین جریان اصولگرا در سال گذشته معرفی کرد که طی یک سال 17 بیانیه صادر کردند. در بین بیانیههای سیاست داخلی که به دو مورد آن در بالا اشاره شد، اولین بیانیه یازدهم فروردین و به مناسبت روز جمهوری اسلامی منتشر شد. سوم اریبهشت بیانیهای را درباره پیرامون طرحها و لوایح اقتصادی که در دستور کار مجلس قرار گرفته صادر کردند. دیگر بیانیه صادرشده توسط جبهه پایداری مربوط به بیستم اردیبهشت و در آستانه انتخابات دور دوم مجلس بود که سعی کردند توجیهی برای بالابردن مشارکت در این دور از انتخابات ارائه کنند. آنها در بخشی از بیانیه خود نوشتند: «حضور گسترده مردم ایران در انتخابات پشتوانهای قوی برای دلاورمردان مقاومت اسلامی در نبرد با استکبار جهانی ایجاد خواهد کرد.»
با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و شکست آنها، تقریباً 6 ماه خبری از صدور بیانیه سیاسی از سوی جبهه پایداری نبود تا اینکه دیماه از راه رسید. ابتدا پنجم دی نامهای را به رئیسجمهوری نوشتند و او را دعوت به مقاومت و ایستادگی مقابل دشمن کردند و از او خواستند: «کشور را تحت تأثیر غربگرایانی که درصدد درگیر کردن دولت و ملت در یک پروسه بینتیجه هستند، گرفتار نکنید.» بعد از این بیانیهها، به مناسبت فرارسیدن نهم دی و 17 بهمن به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب بیانیههای دیگری را منتشر کردند.
اما درباره منطقه، اقدام به صدور 8 بیانیه کردند. اولین مورد مربوط به 16 فروردین و به مناسبت روز قدس بود. 26 فروردین و پس از عملیات وعده صادق هم در بیانیهای نوشتند: «این سیلی ایران به صهیونیستها و متحدانش فهماند که فرماندهی معظم کل قوای ایران هر تهدیدی را به زبان بیاورد، عملیاتی میشود و در حد شعار باقی نخواهد بود.»
پس از ترور اسماعیل هنیه، بیانیه سومشان درباره مسائل منطقه صادر شد و در آن اعلام کردند که انتقامی سخت در انتظار اسرائیل است. یک هفته بعد، در بیانیهای از انتخاب یحیی سنوار بهعنوان رئیس جدید دفتر سیاسی حماس حمایت کردند. پس از این بیانیه تا تقریباً دو ماه موضعگیری درباره مسائل منطقه نداشتند تا اینکه ابتدای مهر سیدحسن نصرالله ترور شد.
بعد از ترور او در بیانیهای به انتقاد از سکوت جامعه بینالملل پرداختند. دیگر بیانیههای صادرشده آنها در این حوزه، در پاییز منتشر شد. 11 مهر به مناسبت عملیات وعده صادق 2 و 27 مهر پس از شهادت یحیی سنوار، بیانیهای صادر کردند. آخرین بیانیهشان در این زمینه هم 9 آبان و پس از معرفی شیخ نعیم قاسم بهعنوان دبیرکل حزبالله صادر شد.
حزب موتلفه اسلامی
انتخابات ریاستجمهوری: فعالیت برای انتخابات ریاستجمهوری را با معرفی نامزدی اختصاصی آغاز کردند. سیزدهم خرداد بیانیهای صادر کرده و در آن اعلام کردند که محمدرضا پورابراهیمی نامزد اختصاصیشان در انتخابات خواهد بود اما پس از اعلام اسامی نامزدهای تاییدصلاحیتشده توسط شورای نگهبان، موتلفه در آستانه انتخابات در بیانیهای اعلام کرد که از محمدباقر قالیباف حمایت خواهند کرد. پس از کشیده شدن انتخابات به دور دوم، در بیانیه جدیدی که یازدهم تیر منتشر شد، اقدام به حمایت از سعید جلیلی کردند. آنها در بیانیه خود، علت حمایت از جلیلی را «تکلیف شرعی، ملی و انقلابی» بیان کردند.
تحولات داخلی: یکی از موضوعات مهمی که در سال 1403 پیرامون حزب موتلفه صورت گرفت، برگزاری مجمع عمومی این حزب برای انتخاب اعضای شورای مرکزی بود. بنابرتصمیمی که گرفته شد، آنها تعداد اعضای شورای مرکزی خود را از 35 نفر به 40نفر افزایش دادند اما مهمتر از تعداد اعضای شورای مرکزی، تغییر در دبیرکلی حزب بود. اسدالله بادامچیان که طی 6سال گذشته دبیرکل این حزب بود، جای خود را به محمدعلی امانی داد.
موضعگیریها: در سال 1403، حزب موتلفه به مناسبتهای مختلف اقدام به موضعگیری کرد که آنها را در دو بخش سیاسی و منطقهای میتوان بررسی کرد. در موضعگیریهای سیاسی، به غیر از بخشهایی که مربوط به انتخابات ریاستجمهوری بود و مورد اشاره قرار گرفت، آنها یک بیانیه دیگر صادر کردند که آن هم مناسبتی و در سالروز پیروزی انقلاب بود.
اما در بخش منطقهای، آنها بیشترین موضعگیری را انجام دادند و شاهد صدور 6 بیانیه از طرف این حزب بودیم که این بیانیهها در دو ماه فروردین و مهر صادر شد. دو بیانیه اول در یک روز صادر شد. 16 فروردین، ابتدا بیانیهای درباره روز قدس صادر کرده و سپس در واکنش به حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، بیانیهای صادر کردند که در این بیانیه، حمله اسرائیل را «سندی دیگر بر استیصال این رژیم نامشروع و بیانگر شکست در نبرد با مقاومت اسلامی» عنوان کردند.
این حزب، 29 فروردین سومین بیانیه خود درباره منطقه را صادر کرد و به انجام عملیات وعده صادق واکنش نشان داد. روند بعدی بیانیهنویسی موتلفه، در ابتدای پاییز انجام شد. 9 مهر پس از ترور سیدحسن نصرالله بیانیهای صادر کردند و این ترور را «نویدبخش پیروزی بزرگ و شکوهمندی برای مقاومت و جهان اسلام» دانستند.
یازدهم مهر هم به حمله موشکی ایران به اسرائیل واکنش نشان دادند و در نهایت روز 28 مهر، پس از کشته شدن یحیی سنوار، بیانیه آخر خود درباره مسائل منطقه را صادر کرده و این نوع حرکات را «زمینهساز سقوط قطعی رژیم صهیونی و شکست محتوم حامیانش در استکبار غربی» دانستند.
شریان
انتخابات دور دوم مجلس: مشابه همان سیاستی که در دور اول انتخابات مجلس انجام دادند را در این دور هم مد نظر قرار دادند و لیستی با محوریت آنها و با نام «امنا» منتشر شد. سیزدهم اردیبهشت این لیست منتشر شد اما یک تفاوت مهم با لیست دور اول داشت. در دور اول محمود نبویان تنها گزینه مشترک آنها با لیست شانا بود اما در این دور، 13 گزینه مشترک بین امنا و دو لیست دیگر وجود داشت که عنوان اختصاصی بودن لیست را از آنها گرفت. پس از انتشار لیست، در 20 اردیبهشت میثاقنامه کاندیداها را منتشر کردند و در نهایت با برگزاری انتخابات، 12 نفر از افرادی که در لیست آنها بودند، به ترکیب مجلس اضافه شدند. نکته قابل توجه این است که از بین این دوازده نفر، دو نفر گزینههایی بودند که نام آنها در سایر لیستها وجود نداشت.
ماجرای ریاست مجلس: در جریان انتخاب هیئترئیسه جدید مجلس هم شریان راه خودش را رفت. هرچند بیانیهای رسمی از سوی این جبهه برای انتخاب رئیس مجلس صادر نشد اما تحرکات نمایندههای جنجالی و شاخص تحت حمایت شریان نشان میداد که آنها تمام تلاش خود را خواهند کرد که قالیباف از صندلی ریاست جدا نشود؛ موضوعی که منجر به حمایت آنها از مجتبی ذوالنور، نماینده عضو جبهه پایداری شد اما تلاش آنها منجر به تنها 60 رای برای ذوالنور شد تا در این گام ناکام بمانند.
انتخابات ریاستجمهوری: سیاست آنها در انتخابات ریاستجمهوری تفاوتی با مجلس نداشت، در این انتخابات هم نشان دادند که دوست دارند راه خودشان را بروند. 12 خرداد با انتشار بیانیهای از مهرداد بذرپاش برای کاندیداتوری دعوت کرده و او را گزینهای دانستند که میتواند راه دولت سیزدهم را ادامه دهد. اما با ردصلاحیت بذرپاش، درحالیکه به نظر میرسد شریان به سمت حمایت از سعید جلیلی برود، آنها سیاست سکوت را انتخاب کردند و خبری از اعلام رسمی حمایت نبود. (البته بهرغم عدم حمایت رسمی، برخی چهرههای شاخص شریان در ستاد سعید جلیلی فعال بودند) پس از کشیده شدن انتخابات به دور دوم، سکوت آنها هم شکست و نهم تیر بیانیه حمایت از سعید جلیلی را منتشر کردند تا در آخرین روزها برای رای آوردن او تلاش کنند.
تحولات داخلی: شریان بهرغم اینکه عمر زیادی ندارد و یکی از مجموعههای جوان در بین اصولگرایان محسوب میشود، اما در آستانه دوسالگی خود، اقدام به ترمیم شورای مرکزی کرد. ششم دی شورای مرکزی جدید این جبهه اصولگرا معرفی شد که تغییرات مهمی در بین اعضای آن به وجود آمد. هرچند ابوالقاسم جراره در سمت دبیرکلی باقی ماند اما نکته مهم اضافه شدن برخی از اعضای ستاد امر به معروف و نهی از منکر به ترکیب شورای مرکزی شریان بود که شاخصترین آنها، محمدحسین طاهری آکردی است که ریاست شورای مرکزی شریان هم به او واگذار شد.
موضعگیریها: شریان نیز در سال جدید موضعگیریهای متعددی را با صدور بیانیه انجام داد که اکثریت آنها درباره مسائل منطقهای بود. 26 فروردین و پس از انجام عملیات وعده صادق، آنها در حمایت از این حرکت بیانیه صادر کردند اما بین بیانیه اول و دومشان در این حوزه، نزدیک به 4ماه فاصله افتاد. دهم مرداد، در واکنش به ترور اسماعیل هنیه، در بیانیهای اعلام کردند که شواهد نشان میدهد این ماجرا «خروجی پروژهی نفوذ» بوده است.
هفتم مهر بیانیه دیگر آنها صادر شد و خواهان پاسخ نیروهای نظامی ایران به حملات اسرائیل در جنوب لبنان شدند؛ موضوعی که با عملیات وعده صادق 2 انجام شد. اما از این تاریخ به بعد، شریان در بیانیههای منطقهای خود تلاش داشت تا درخواستهای سیاست داخلیاش را هم مطرح کرده و به نوعی آنها را مرتبط با اوضاع منطقه کنند.
یازدهم مهر، در بیانیهای این حمله را به عنوان «شکستن هیمنهی پوشالی صهیونیستها» یاد کرد و البته در آن خواستار «طرد تعداد معدودی از افراد با تفکرات وادادگی» از جریان مدیریت کشور شد. 28 مهر و پس از شهادت یحیی سنوار، بیانیه دیگری در این حوزه منتشر کردند و از شورای عالی امنیت ملی درخواست کردند که با ایرانیهایی که یحیی سنوار را ترور شخصیتی کرده بودند، برخورد شود و در این راستا، «نفوذیهای رخنهکرده در سازوکار حاکمیت و دولت» در صفِ اول برخورد باشند. آنها 21 آذر و پس از سقوط بشار اسد، بیانیهای صادر کردند و این سقوط را ناشی از غفلت دولتمردان این کشور دانستند.
اما درباره موضوعات سیاست داخلی، علاوه بر موردی که درباره انتخابات بود و به آن اشاره شد، شریان 4بیانیه صادر کرد که اولین آن در ابتدای سال 1403 صادر کرد که در بخشی از بیانیه خود آوردند: «مشارکت واقعی از فردای انتخابات باید در همدلی و همفکری منتخبان با مردم رقم بخورد و مقدمه مشارکت سیاسی، مشارکت اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و اجتماعی است.»
پس از انتحابات ریاستجمهوری، یکی دیگر از بیانیههای سیاسی شریان منتشر شد. 16تیر آنها در بیانیهای اعلام کردند که میخواهند «پژواک صدایِ» غایبان در انتخابات باشند. 30 مرداد و در آستانه رای اعتماد به کابینه هم بیانیهای صادر کرده و در آن ابتدا از مسعود پزشکیان تشکر کردند اما در پایان به نمایندهها توصیه کردند در رای دادن به 6وزیر توجه بیشتری داشته باشند؛ به عبارتی گفتند که به آنها رای ندهند. آخرین بیانیهشان درباره مسائل سیاست داخلی هم 5بهمن و در واکنش به حضور محمدجواد ظریف در اجلاس داووس صادر شد. آنها در بیانیه خود از دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی خواستند که «نسبت به 6 جلسهای که در جدول زمانبندی حضور ظریف در حاشیهی اجلاس داووس شفافسازی نشده، ورود کنند.»
سال شکاف
مجموع آنچه در سال 1403 بر اصولگرایان گذشت و به بخشهایی از آن در بالا اشاره شد را میتوان در یک جمله اینگونه خلاصه کرد «دیوار آنها تَرَک برداشته است».
این تَرَک برداشتن دیوار را از دو جنبه میتوان مورد نظر داشت. از یکسو، آنها از سال 98 تمام تلاش خود را انجام داده بودند که تا جریان قدرت یکدست شود و با کمکهای سیستمی تاحدود زیادی در این پروژه موفق بودند اما انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری و رسیدن مسعود پزشکیان به صندلی ریاست قوه مجریه، رویای آنها را نیمهتمام گذاشت و شکافی عمیق در دیوار یکدستشدهشان ایجاد کرد.
از دیگر سو، وقایع به گونهای رقم خورد که نشان داده شود، همان شکاف داخلی که در انتخابات مجلس وجود داشت و با ماجراهایی مانند «چنار و پاجوش» به عرصه درگیریهای کلامی هم کشیده شد، با قوت وجود دارد. چنانچه نمونههایی از این موضوع هم در جریان انتخابات و ماجرای کنار نکشیدن محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی شاهد بودیم؛ روندی که پس از انتخابات هم وجود داشته و همچنان در جریان است.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1377689/