چطور به فلان موسسه چند برابر بودجه میدهند اما به ورزش نه؟
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نمیشود که وزیر دستور بدهد برویم 20 طلا بگیریم! کار به این شکل پیش نمیرود
بازار ![]()
روزبه دلاور| به گزارش «اعتماد» سال ورزش ایران به خط پایانی نفسگیر رسید؛ سالی که با طلای المپیک درخشید، اما این درخشش سایهای هم به همراه داشت. کسب چند مدال رنگارنگ در پاریس ولو اندک، کام ورزشدوستان را شیرین کرد، اما این شیرینی، طعم تلخی هم داشت. آمارها گویای واقعیتند، کاروان ایران با کسب 12 مدال کارنامهای متوسط را به ثبت رساند، آنهم در شرایطی که تمام این افتخارات در دو رشته تکواندو و کشتی خلاصه شد. این تمرکز مدالآوری بیش از آنکه نشان از قدرت مطلق باشد، حکایت از ضعف بنیانهای ورزش پایه و توسعه نامتوازن رشتههای مختلف دارد. آیا ورزش ایران به جزیره محدود مدالآوری در چند رشته خاص تبعید شده است؟ سوالی که پاسخ آن در لابهلای بحرانهای ریز و درشت سال گذشته گم شده است. هنوز هیاهوی المپیک در گوشها بود که واقعیت تلخ اقتصاد، خودی نشان داد! جهش افسارگسیخته قیمت ارز، سنگ بنای برنامهریزی فدراسیونها را فرو ریخت. اردوهای تدارکاتی خارجی که حیاتیترین بخش آمادهسازی ورزشکاران برای میادین بینالمللی محسوب میشوند یکی پس از دیگری به بنبست خوردند. فدراسیونهای همیشه گرفتار که از فقر منابع مالی در سالهای گذشته رنج میبردند حالا با نفسهای به شماره افتاده در انتظار معجزه نشستهاند. ورزشکارانی که رویای درخشش در عرصههای بینالمللی را در سر میپرورانند، قربانیان اصلی این وضعیت هستند. آیا میتوان با اردوهای داخلی و تمرینات محدود در سطح نخست جهان رقابت کرد؟ این سوال بیپاسخ، زنگ خطری جدی برای آینده ورزش ایران به شمار میرود. در وسط این چالشهای اقتصادی و مدیریتی، صندلی وزارت ورزش هم دست به دست شد. کیومرث هاشمی جای خود را به احمد دنیامالی داد. تغییری که تا این لحظه شرایط را تغییر نداده است. ورزش ایران در سال گذشته، طعم ثبات مدیریتی را نچشید و این بیثباتی بر برنامهریزیهای بلندمدت و استراتژیک فدراسیونها تاثیر مستقیم گذاشت. آیا وزیر جدید ورزش با شناخت کافی از مشکلات و چالشهای موجود میتواند راهی برای برونرفت از این بحرانها پیدا کند؟ ورزشکاران و فدراسیونها چشم به آینده دوختهاند، آیندهای که هنوز مبهم و پر از علامت سوال است. سال ورزش ایران با تمام فراز و نشیبهایش به پایان رسید سالی که نشان داد برای رسیدن به موفقیتهای پایدار، نیازمند تدبیر، برنامهریزی و حمایت همهجانبه هستیم. با سیدمصطفی هاشمیطبا مرد باتجربه ورزش کشورمان درخصوص این مسائل گپ و گفتی ترتیب دادیم که چکیدهای از آن را در ادامه میخوانید.
سالی که در حال سپری شدن است المپیک را داشتیم و تمرکز مدالهایمان روی دو رشته بود. این موضوع نشاندهنده چه مسائلی در ورزش کشورمان است؟
این نشاندهنده این است که در ورزش ما برنامهریزی درستی نیست. ما اگر بخواهیم در رشتهای در المپیک شاهد کسب مدال باشیم نیاز به یک برنامه دوازده ساله داریم، حالا این وسط ممکن است اتفاقاتی رخ دهد مثلا مدال طلایی که در تیراندازی گرفتیم و بعد هم تکرار نشد. ما فاقد چنین برنامهریزی هستیم البته میتوانم ادعا کنم که یک زمانی داشتیم چنین کاری میکردیم، اما بعدش ملغی شد و چنین اتفاقی رخ نداد. بنابراین در سه رشته وزنهبرداری و تکواندو و کشتی مدال میگیریم. در دو رشته که از المپیک 1956 یا 1948 ورزشکاران ما مدالآور بودند، اما در بقیه رشتهها نیاز به برنامهریزی مدونی است تا بتوانیم به آن سطح برسیم.
تمرکز روی دو، سه رشتهای که در المپیک در آنها مدال کسب میکنیم نقطه قوت ورزش محسوب میشود یا ضعف؟
اینکه تمرکز نیست و در حقیقت داشتههای ماست و غیر از این کاری نمیشود کرد. مثلا نمیشود این رشتههای مدالآور را له کنیم، بلکه باید تقویت شوند و روی آن تمرکز کنیم، مهم این است که بتوانیم در رشتههای دیگر در سطح المپیک مدالآور باشیم و این نیاز دارد به یک کار مستمر.
به نظر شما در این ورزشهای خاص برنامهریزی صورت میگیرید یا ثمره استعدادهای ذاتی ورزشکاران ماست؟
برنامهریزی این نیست که مثلا روی کاغذ یک چیزی بنویسید! شما ببینید مگر جویبار چقدر جمعیت دارد؟ وقتی تعدادی زیادی از کشتیگیران در جویبار هستند بالاخره به سطح بالاتری میرسند و در بقیه رشتهها هم اگر شور و علاقه و بعضا برنامهریزی باشد طبیعتا رشتههای دیگر هم بالا میآیند. منتها اشکال اصلی، آموزش و پرورش است. قهرمانان ما در 6 یا 7 سالگی باید در کورس فعالیت بدنی مناسب قرار بگیرند و وقتی به 12 سالگی رسیدند، رشتهای را انتخاب کنند و در 16، 17 سالگی در کورس قهرمانی باشند. الان مثلا چنین برنامهای را در باشگاه بارسلونای اسپانیا میبینید. آنجا یک مدرسه دارند به نام «لاماسیا» که معنیاش میشود مزرعه. به قول خودشان مزرعهای درست کردند که همین الان از محصولاتشان 5 تا 6 بازیکن است که در زمین برای بارسلونا بازی میکنند. یعنی چی؟ یعنی بذرش را خوب کاشته و خوب پرورش دادهاند، اما ما این کار را نمیکنیم. برای ما همینطوری انجام میشود! به یکباره یکی مثل حسن یزدانی از جویبار بلند میشود یا زارع درست میشود و چون حریفانشان در سطح جهانی در کشور هستند به سطح جهانی میرسند، اما بقیه رشتهها نه و نیاز به یک کار مداوم و ادامهدار است.
راهکار شما برای توسعه و مدالآوری در دیگر رشتهها برنامهریزی 12 ساله است؟ بیشتر توضیح میدهید؟
بله، یعنی اول بچه علاقهمند باشد نه اینکه یکی را به زور بگویند تو بیا مثلا در شنا کار کن! آن بچه علاقهمند را باید طی برنامهریزی 12 ساله به 22 سال برسانند تا بتواند قهرمان شود. مثلا اگر ورزشکار امریکایی 5 یا 6 مدال طلا در المپیک میگیرد اینها از پنج سالگی آموزش دیدند و بعد از ده، دوازده سال میرود و 5 تا طلای المپیک میگیرد. کار اینطور صورت میگیرد نه اینکه با دستور کار را پیش ببرند! کار دستوری نیست. امروز مثلا آقای وزیر دستور دهد ما باید 20 مدال بگیریم! نه اینطور نمیشود، بلکه باید عملیاتی کار کرد.
درباره وضعیت مالی فدراسیونها و اردوهای خارجی با درنظر گرفتن افزایش نرخ ارز چه راهکارهایی برای حل این مشکل دارید؟
خب بلافاصله مقامات ورزشی و حتی وزیر ورزش میگوید بروید اسپانسر بگیرید! اسپانسری که اسمش مطرح نیست حاضر نمیشود تا پول دهد. شما مسابقه شنا میگذارید و یک اسپانسر میگذارند، اما پخش نمیکنند اینکه اسپانسر نمیشود. متاسفانه دولت هم متوجه نیست که چقدر هزینهها زیاد شده و فدراسیونها کاملا در فشار هستند و واقعا با این فشار نمیتوانند کار کنند. بدهی بالا میآورند یا به زور یکی را میآورند و همه هم میگویند چطور دبیر میرود پول جمع میکند؟ خب شما هم بروید ده تا مثل دبیر بیاورید، بگذارید سر فدراسیونهای مختلف ! یک اتفاقی هست در این مورد. اینطور که نمیشود. با این تورم بودجه فدراسیونها خیلی ناچیز است.
این موضوع تا چه حد روی ورزشکاران ما تاثیر دارد؟
حتما تاثیر منفی دارد. اصلا به ورزشکاران ما شوک وارد میشود! مثلا میگویند برویم فلان تورنمنت، حالا بروید یا نروید، ویزا میآید یا نمیآید! ورزشکاری که نمیداند ویزایش آمده یا بلیتش Ok شده یا نه با چه دلخوشی برود تمرین کند؟ خب معلوم است تاثیر میگذارد و همه اینها تاثیر منفی میگذارد. الان مساله ویزا برای بچههای ما یک مساله است. مثلا همین امسال در مورد ویزای کشتیگیران برای آلبانی آقای دبیر خیلی تلاش کرد تا توانست ویزا را جور کند. بقیه رشتهها هم همینطور است. میخواهند بروند هنگکنگ ویزا نمیدهند، میخواهند بروند فلان جا ویزا نمیدهند و بعد هم بلیتها و هزینهها خیلی بالاست. مثلا در پینگپنگ چطور میخواهند این هزینهها را تامین کنند؟ اگر قرار است که در ورزش در سطوح بالا باشیم این اعزامها حتما باید باشد.
برای اینکه آثار منفی به حداقل برسد چه راهکاری دارید؟
اگر قرار است اسپانسری بیاید باید صدا و سیما آن را نمایش دهد تا اسپانسر هم دلش خوش باشد که صدا و سیما اسمش را نشان میدهد اگر نه دولت باید مطابق هزینههای اضافی به بودجههای فدراسیون اضافه کند. الان در بودجه واقعا رقمهای سرسامآوری به بعضی از موسسات اضافه شده است. یک دفعه یک موسسهای که مثلا پنج هزار میلیارد تومان بودجه دارد چهل درصد به آن اضافه شده بعد میگویند پول نداریم! من اصلا نمیفهمم یعنی چی! میگویید پول ندارید بعد به بودجه موسسههایی که نیاز به اضافهشدن ندارد، اضافه میکنید؟
امسال تغییر در صندلی وزارت ورزش و جوانان داشتیم و دنیامالی به جای هاشمی وزیر شد. این تغییر را چطور ارزیابی میکنید؟
احتمالا به امید تاثیرگذاری بود که آقای دنیامالی آمد!
انتظارات از وزیر ورزش چیست؟
وزیر هم دستش بسته است. انتظار خودم این است برای المپیک لسآنجلس گفته فلان کنیم و معاون ایشان هم حرفهای بزرگتری زده! حداقل برنامه مشخصی را از فدراسیونها بخواهند و آن را تامین اعتبار کنند تا کار انجام شود وگرنه چهار، پنج تا مدال میگیریم و بعد میگویند اینطور و آنطور شد و نشد و فدراسیونها هم دلایل را میگویند و همه هم درست اما نتیجه میشود اینکه تغییری نسبت به المپیک قبلی نداشتیم.
با این تغییر، رویکردی در سیاستهایکلان ورزش شاهد بودیم؟
نه، ما تغییر رویکردی نداریم! هر وقت آموزش و پرورش در مساله تربیتبدنی تغییر رویکرد داد آن وقت میشود باور کنیم که تغییری در رویکرد داشتیم. آموزش و پرورش خیلی مانده تا به راه اصلی تربیتبدنی برسد.
ارزیابی کلی شما از وضعیت ورزش ما در سال 1403 چیست؟
یک ورزش معمولی و سنتی که کار میکنیم!
به ورزش کشور نمره قبولی میدهید؟
نه خیلی عالی و نه خیلی ضعیف این وسط مسطها بود! فدراسیونها زحمت خود را میکشند، اما واقعا دستشان بسته و گرفتار هستند.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1378716/